خلاصه و بررسی
ما مجموعا سی و شش چهره از چهرههای مشخص فقهاء را از زمان غيبت صغرا
يعنی از قرن سوم هجری تاكنون كه به پايان قرن چهاردهم هجری قمری نزديك
میشويم معرفی كرديم . ما چهرههائی را نام برديم كه در دنيای فقه و اصول
شهرت زيادی دارند ، يعنی همواره از زمان خودشان تا عصر حاضر نامشان در
درسها و در كتابها برده میشود . البته ضمنا نام شخصيتهای ديگر غير از اين
سی و شش چهره نيز برده شد . از مجموع آنچه گفتيم چند نكته معلوم میگردد
:
الف . از قرن سوم تاكنون فقه يك حيات مستمر داشته و هرگز قطع نشده
است . حوزههای فقهی بدون وقفه در اين يازده قرن و نيم دائر بوده است .
رابطه استاد و شاگردی در همه اين مدت هرگز قطع نشده است . اگر فی المثل
از استاد بزرگوار خود مرحوم آية الله
بروجردی شروع كنيم میتوانيم سلسله اساتيد فقهی ايشان را تا عصر ائمه
اطهار به طور مسلسل بيان نمائيم . چنين حيات متسلسل و متداوم يازده قرن
و نيمی ظاهرا در هيچ تمدن و فرهنگ ديگر غير از تمدن و فرهنگ اسلامی وجود
ندارد . استمرار فرهنگی به معنی واقعی ، كه يك روح و يك حيات ، بدون
هيچ وقفه و انقطاع ، طبقات منظم و مرتب و متوالی را در قرونی اينچنين
درازمدت به يكديگر پيوند دهد و يك روح بر همه حاكم باشد ، جز در تمدن و
فرهنگ اسلامی نتوان يافت . در تمدن و فرهنگهای ديگر ، ما به سوابق
طولانیتری احيانا بر میخوريم ولی با وقفهها و بريدگيها و انقطاعها .
همچنانكه قبلا نيز ياد آوری كرديم ، اينكه قرن سوم را كه مقارن با غيبت
صغرا است مبدأ قرار داديم نه بدان جهت است كه حيات فقه شيعه از قرن
سوم آغاز میشود ، بلكه بدان جهت است كه قبل از آن عصر ، عصر حضور ائمه
اطهار است و فقهاء شيعه تحت الشعاع ائمهاند و استقلالی ندارند . والا
آغاز اجتهاد و فقاهت در ميان شيعه و آغاز تأليف كتاب فقهی به عهد
صحابه میرسد . چنانكه گفتيم اولين كتاب را علی بن ابی رافع ( برادر
عبيدالله بن ابی رافع كاتب و خزانه دار اميرالمؤمنين علی ( ع ) در زمان
خلافت آن حضرت ) نوشته است .
ب . برخلاف تصور بعضی ها ، معارف شيعه و از آن جمله فقه شيعه تنها به
وسيله فقهاء ايرانی تدوين و تنظيم نشده است . ايرانی و غير ايرانی در آن
سهيم بودهاند . تا قبل از قرن دهم هجری و ظهور صفويه ، غلبه با عناصر غير
ايرانی است وتنها از اواسط دوره صفويه است كه غلبه با ايرانيان میگردد
ج . مركز فقه و فقاهت نيز قبل از صفويه ايران نبوده است . در ابتدا
بغداد مركز فقه بود . سپس نجف وسيله شيخ طوسی مركز شد . طولی نكشيد كه
جبل عامل ( از نواحی جنوبی لبنان فعلی ) و پس از آن و قسمتی مقارن با آن
، حله كه شهر كوچكی است در عراق ، مركز فقه و فقاهت بود . حلب ( از
نواحی سوريه ) نيز مدتی مركز فقهاء بزرگ بوده است . در دوران صفويه بود
كه مركزيت به اصفهان انتقال يافت و در همان زمان حوزه نجف وسيله مقدس
اردبيلی و ديگر اكابر احيا شد كه تا امروز ادامه دارد . از شهرهای ايران
، تنها شهر قم است كه در قرون اول اسلامی ، در همان زمان كه بغداد مركز
فقاهت اسلامی بود ، وسيله فقهائی نظير علی بن بابويه و محمد بن قولويه به
صورت يكی از مراكز فقهی در آمد همچنان كه در دوره قاجار وسيله ميرزا
ابوالقاسم قمی صاحب قوانين نيز احيا شد و بار ديگر در سال 1340 هجری
قمری يعنی در حدود 56 سال پيش وسيله مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائری يزدی
احيا شد و اكنون يكی از دو مركز بزرگ فقهی شيعه است .
عليهذا ، گاهی بغداد ، زمانی نجف ، دورهای جبل عامل ( لبنان ) ،
برههای حلب ( سوريه ) ، مدتی حله ( عراق ) ، عهدی اصفهان و دورانهائی قم
مركز نشاط فقهی و فقهاء بزرگ بوده است . در طول تاريخ مخصوصا بعد از
صفويه در شهرهای ديگر ايران از قبيل مشهد ، همدان ، شيراز ، يزد ، كاشان
، تبريز ، زنجان ، قزوين ، و تون ( فردوس فعلی ) حوزههای علميه عظيم و
معتبری بوده است ولی هيچيك از شهرهای ايران به استثنای قم و اصفهان ، و
در مدت كوتاهی كاشان ، مركز فقهاء طراز اول نبوده و عالی ترين و يا در
رديف عاليترين
حوزههای فقهی به شمار نمیرفته است . بهترين دليل بر نشاط علمی و فقهی
اين شهرها وجود مدارس بسيار عالی و تاريخی است كه در همه شهرستانهای
نامبرده موجود است و يادگار جوش و خروشهای علمی دورانهای گذشته است .
د . فقهاء جبل عامل نقش مهمی در خط مشی ايران صفويه داشتهاند . چنانكه
میدانيم ، صفويه درويش بودند . راهی كه ابتدا آنها بر اساس سنت خاص
درويشی خود طی میكردند اگر با روش فقهی عميق فقهاء جبل عامل تعديل نمیشد
و اگر وسيله آن فقهاء حوزه فقهی عميقی در ايران پايه گذاری نمیشد ، به
چيزی منتهی میشد نظير آنچه در علويهای تركيه و يا شام هست . اين جهت
تأثير زيادی داشت در اينكه اولا روش عمومی دولت و ملت ايرانی از آن
گونه انحرافات مصون بماند و ثانيا عرفان و تصوف شيعی نيز راه معتدل تری
طی كند . از اينرو فقهاء جبل عامل از قبيل محقق كركی و شيخ بهائی و
ديگران با تاسيس حوزه فقهی اصفهان حق بزرگی به گردن مردم اين مرز و بوم
دارند .
ه . همان طور كه شكيب ارسلان گفته است : " تشيع در جبل عامل زمانا
مقدم است بر تشيع در ايران " . و اين يكی از دلايل قطعی بر رد نظريه
كسانی است كه تشيع را ساخته ايرانيان میدانند . بعضی معتقدند نفوذ تشيع
در لبنان وسيله ابوذر غفاری صحابی مجاهد بزرگ صورت گرفت ( 1 ) . ابوذر
در مدت اقامت در منطقه شام قديم كه
شامل همه يا قسمتی از لبنان فعلی نيز بود ، همدوش مبارزه با ثروت
اندوزيهای معاويه و ساير امويان ، مرام پاك تشيع را نيز تبليغ میكرد